پیچکَم

فقط میدونم که باید نوشت تا زندگی کرد

پیچکَم

فقط میدونم که باید نوشت تا زندگی کرد

  • ۰
  • ۰
مسئول خدام خانم، خانمی کاریزماتیک و مدبر ه و در عین  حال دوست داشتنی و صمیمی.
کلا قبولش دارم و کارهایی که میگه را انجام میدهم.
توی کار هم تعارف نداشتیم و هم اون رک بود و هم من ناراحت نمی‌شدم و دوست داشتم درست کار کنیم.
دقیقا هم جای رختخواب مون پیش هم بود.
به زور می‌گفت بخواب یا بیدار شو. برای اینکه کارها عقب نیفته، منم ناراحت نمی‌شدم.
بهش گفتم خیلی جالبه که دقیقا کارهایی که شما میکنی را من سر کار میکنم، بعد همکاران آقا که اتباع هستند ناراحت می‌شوند.
خندید و گفت هر کی ناراحت میشه بره یه لیوان آب بخوره 😁 
اینجا بود که فهمیدم کارم درسته 🪷
من موندم چرا بهشون سه عده غذا، خونه مجهز و حقوق میدهند، بازم ناراضی هستند

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی