پیچکَم

فقط میدونم که باید نوشت تا زندگی کرد

پیچکَم

فقط میدونم که باید نوشت تا زندگی کرد

  • ۰
  • ۰
زیباترین چیزی که امروز دیدم.
سال قبل
دو روز بعد اربعین
روبروی مرقد امام حسین
داخل یک کوچه
یک خاور داشت بار موکب را جمع میکرد و خدام روی بار خاور ناراحت نشسته بودند
همون که خاور اومد دور بزنه و وارد خیابون بشه، تمام خادم‌هایی که اون بالا نشسته بودند  تا چشم‌شون به مرقد افتاد زدند زیر گریه.
زیبایی اون لحظه در کلام نمی‌گنجه
انگار اومدی مهمونی و موقع خداحافظی نمیتونی از صاحب خونه دل بکنی و دلت نمیخواهد بروی و هنوز نرفته دلتنگی و ...

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی